نقد ادبی ما نیاز به باز بینی دارد ما برای نقد یک شعر نیاز داریم که تئوری های جدید را بدانیم و تئوری های قدیم خود را بازسازی کنیم اما برای این باز سازی باید اشکالات آن را بدانیم در این مقاله به برخی از اشکالات عروض اشاره شده است
در این قسمت من می خواهم بگویم که ما از عروض عرب تقلید کورکورانه کردیم
نام گذاری با زخاف به درد وزن عرب میخورد به مثال زیر توجه کنید:
بحر رمل مسدس سالم
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
بحر رمل مسدس محذوف
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
میبینیم که اگر ما بخواهیم وزن را در عروض عرب تشخیص دهیم پایان مصراع دوم ( پایان بیت ) فصل ممیز محذوف و سالم است یعنی ركن پایان مصراع اول این دو وزن یکی است (فاعلاتن ) در صورتی که در وزن فارسی پایان مصراع اول وزن شعر مشخص میشود در حقیقت این یکی از تفاوتهای وزن فارسی و وزن عرب است واحد وزن در شعر فارسی مصراع و در وزن عرب بیت است
در تمام کتابهای عروضی نوشته شده است که فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن بحر رمل مثمن سالم در صورتی که در زبان عربی واژه ی مثمن به معنی هشت است (تعداد تکرار زحاف در بیت حساب شده است ) در صورتی که ما چهار رکن میبینیم (تعداد تکرار در مصراع ) همین طور وقتی سه رکن مینویسند مسدس یعنی شش ، دو رکن مربع یعنی چهار این نشان دهنده ی یک تقلید کورکورانه است حالا به دومین مورد این انطباق کورکورانه می رسیم
هجای پایانی وزن مصراع در فارسی همیشه بلند است یعنی هجا چه کوتاه چه کشیده معادل بلند حساب میشود ولی در وزن عرب این گونه نیست دقیقن در انتهای بیت است که اختلاف وزنها مشخص میشود به هر حال دوستان عروضی با رعایت نکردن این نکته بعضی از زحافها را که لازم نبوده تعریف کردهاند تعدادی از این زحافهای تقلیدی غیر لازم به شرح زیر است:
مقصور، مسبغ، مذال، موقوف، مجدوع، احذ مذال، ازل، اهتم، مسلوخ که درحقیقت تعدادی از وزن ها که در وزن فارسی نیازی به نام گذاری و بودن آن ها نبوده فقط به خاطر سرسپردگی به عروض عرب وارد کشکول عروضیون عزیز شده است
حالا می خواهم اشکالی که در تقسیم بندی با بحر ایجاد می شود را توضیح بدهم در عروض وزن هایی كه شباهت با يكديگر دارند را در يك بحر قرار میدهند مثل وزن رمل مثمن سالم ( 4 فاعلاتن ) و وزن رمل مسدس سالم ( 3 فاعلاتن ) و ...
در شيوهای كه تدريسمیشود میتوان گفت همه چيز تأثير زحاف است وزن های زير با وجود شباهت در بحرهای مختلف قرار گرفته اند
مثال 1) الف ـ رجز مسدس مطوی مرفل (ضرب) -77-/-77-/-77-/-
ب ـ سريع مسدس مطوی مكشوف -77-/-77-/-7-
ج ـ منسرح مربع مطوی مكشوف-77-/-7-
مثال 2) الف ـ هزج مثمن اخرم مخنق ---/---/---/---
ب ـ متدارك مثمن مقطوع---/---/--
چرا کسی این سوال را نمی کند که چرا این وزن ها با وجود شباهت در بحرهای متفاوت جا گرفته اند
حالا بیائید صحنه ای را با هم مجسم کنیم شما آمده اید و وزن شعری را به صورت هجای بلند و کوتاه نوشته اید می خواهید خط جدایی رکن ها را بگذارید چگونه باید این خط ها را گذاشت ؟ یکی دیگر از مشکل های نام گذاری عمدهی عروض مشخص نبودن مکان قرار گرفتن خط جدا سازی ركن هاست میگویند اين خط را در بعضی از وزن ها چهار تا چهار تا در بعضی سه تا سه تا و در بعضی سه تا چهار تا بايد گذاشت این که در چه وزنی چگونه اين خط جدايی ركن ها بايد گذاشت فقط یک راه حل دارد حدس عزیزان من
اما وقتی شما به سختی و حدس های فضایی این مشکل را حل کردید با مشکل دیگری رو به رو هستید مثلن رکن فع را دیدی نمی دانی باید بگویی منحور یا احذ یا ابتر یا مجحوف چون در هر بحر از رکنی که مشتق شده باشد نامی متفاوت دارد یا رکن مفعولن را به دست آوردی باید بدانی آیا باید به آن مشعث بگویی یعنی از فاعلاتن این زحاف به دست آمده یا مشکوف از مفعولات به دست آمده یا مقطوع از مستفعلن یا اخرم یا منخق بگویی که از مفاعیلن به دست آمده است حالا جالب این است که بعضی از زحافها دو بار تغییر میکنند یعنی زحافی از زحاف به دست آمده به دست می آید و پیدا کردن آن نیز دشوار تر است مثل مربوع یا مخلع
عروض اشکال دیگری نیز دارد که من به آن می گویم مشخص نبودن جایگاه زحاف به مثال زیر دقت کنیم در اين شيوهی نام گذاری هم آن گونه که گفته شد از زحاف ها استفاده میشود مثلن محذوف و مخبون و اخرب وقتی میگوييم بحر رمل مثمنمحذوف -7--/-7--/-7--/-7- اين هجاها را تعريف میكنيم همانگونه كه ديده میشود حذف تنها در ركن آخر اتفاق میافتد و وقتی میگويم رمل مثمن مخبون 77--/77--/77--/77-- اين هجاها را تعريف میكند كه خبندر تمامی ركن ها رخ میدهد و يا اخرب كه اول ركن واقع میشود مثال:--7/7--7/7--- هزج مسدس اخرب مكفوف سالم ( ضرب ) همانگونه كه ديديم هر يك از زحاف ها در جاهای مختلف کار کرد دارند بعضی در ركن آخر مثل محذوف بعضی مثل مخبون در تمامی ركن ها و بعضی مثل اخرب روی ركن اول ، جايگاه قرارگرفتن زحاف ها هيچ وجه تمايزی ندارد تا مکان تاثیر گذاری را فهمید يعنی فقط از طريق رجوع به حافظه میتوان اين مكان ها را از هم تشخيص داد! تازه اين در صورتی است كه استثنا نداشته باشد شاید شما بگویید كه مثلن همه میدانند كه حذف در ركن آخر و يا خبن درتمامی ركن ها اتفاق میافتد اما مشکلش اين جا است كه تعداد زحاف ها به بيش از بيست و شش زحاف برسد و تشخيص اين كه كی، كجا، كی، چه وقت كمی مشكل میشود!
در بعضی از موردها زحاف ها مکان تعریف شده ای ندارند همانطور كه میدانيم ما وزن رمل مثمن سالم را به اين صورتتعريف میكنيم -7--/-7--/-7--/-7-- رمل مثمن مخبون را به اين صورت 77--/77--/77--/77-- دربررسی زحاف خبن در تمامی وزن ها همينگونه مشاهده ميشود حال اگر اين را عرف بدانيم و اين جمله را برای اوتعريف كنيم كه خبن در تمام ركن ها رخ میدهد مثل رمل مثمن مخبون محذوف 77--/77--/77--/77-
تمام قضيه اينگونه نيست مثلن رمل مثمن مخبون اصلم اين هجاها را تعريف میكند 77--/77--/77--/-- كه صلم عبارتند از انداختن دو هجای انتهای فاعلاتن و تبديل هجای كوتاه به بلند حال تعريف خبن را میگوييم تبديلهجای بلند اول ركن فاعلاتن به هجای كوتاه پس از اين دو تعريف نتيجه میگيريم كه نام رمل مثمن مخبون اصلم اينهجاها را تعريف میكند 77--/77--/77--/7- چون خبن در تمام ركنها رخ میدهد بايد نتيجه گرفت كه اصلماشتباه تعريف شده است.
حال میخواهيم ببينيم كه يك زحاف مثل خبن دريك وزن يك قانون دارد يا بعضی از زحاف ها پيدا میشوند كه در تمام ركن ها بدون آن كه وجه مشخصهای برای شناسايی داشته باشد میآيد مثال زحاف مقطوع :
در تمامی ركن ها: متدارك مثمن مقطوع --/--/--/--
در ركن اول: منسرح مثمن مقطوع مطوی ---/-7-7/-77-/-
در ركن آخر: رجز مسدس مقطوع --7-/--7-/---
حال به نام گذاری بحر هزج توجه كنيد.
هزج مثمن اخرب مكفوف سالم (ضرب): --7/7--7/7--7/7---
هزج مسدس اخرب مكفوف سالم (ضرب): --7/7--7/7---
حال اگر نتيجه بگيريم از اين دو نام گذاری كه زحاف های اول و آخر به ترتيب ركن های اول و آخر را تعريف كند و زحاف وسط ركن های وسط وقتی به اين نام گذاری میرسيم هزج مثمن اخرب مكفوف ابتدا بايد اين هجاها را تعريفكند --7/7--7/7--7/- در حالي كه هزج مثمن اخرب مكفوف ابتر هجاهای زير است --7/7--7/7---/- خود را جای ياد گيرنده اين دانش بگذاريد!
در زیر به سه نکته ی دیگر اشاره می کنم
1- ناتوانی در نام گذاری وزن دوری كه ویژگی شعر فارسی است
2- مشخص نبودن ركن 7-7- در بعضی وزن ها برای استفاده اختيار شاعری تبدیل مفاعلن به مفتعلن و برعکس
3- مشخص نبودن قاعده تسكين به علت قرارگرفتن خط جدایی بين آن دو هجا كوتاه
و به طور خلاصه شما در برخورد اولیه با یک وزن باید بدانی از چه تغییری به وجود آمده با وجود شباهتها و تعريف های سخت زحاف و این كه زحاف با یک تغییر به دست آمده یا دو تغییر این است علت که چرا عروض سخت است چون شما چاره جز حفظ کردن نداری یعنی این شیوه برخلاف سایر دانشها که نامگذاری را ساده و تقسیمبندی را سادهتر می کند این عمل را بنا بر ساختار اشتباه خود نمیتواند انجام دهد
خوب من فقط در یک نگاه کلی خواستم اتفاقی را که در عروض افتاده را نشان بدهم میخواستم با دلیلهای خود بگویم که عروض با این نامگذاری اشتباه است یعنی با بعضی از تغییرها سرپوش روی این اشتباه نمیتوان گذاشت مثل این که زمانی انسان تصور میکرد که زمین مرکز جهان است و سطحی صاف دارد بعد از آن که فهمید که گرد است و قسمتی از منظومهی شمسی است پی به اشتباه خود برد نه این که این نظریه با مقداری تغییر درست شد اما بعضی از دوستان دوست دارند اصرار كنند که هنوز زمین صاف است و ما مرکز جهان هستیم
از همه مهم تر استعدادهایی است که در شعر وجود دارد و با یاد دادن عروض و قافیه و بدیع با شیوهی نادرست این استعدادها هدر میروند